ملورينملورين، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

عشق من و بابا

نوشته ها

راستي من از فردا كمتر مي تونم برات مطلب بزارم با اينكه خيلي دوست دارم لحظه لحظه هاتو ثبت كنم تا وقتي بزرگ شدي از خوندنش لذت ببري ولي با پدرت صحبت مي كنم تا اون اين كارو برات انجام بده ، ما ديروز (جمعه) رفتيم خونه عمو جلالت و من از سمانه خواستم برات يه بلز قشنگ و شكيل بخره تا با اون بازي كني و به موسيقي علاقه مند بشي ، اميدوارم خوشت بياد و حسابي باهاش سرگرم بشي ،
30 بهمن 1389

آغاز مرخصي

سلام امروز ۳۰ بهمن ۸۹ است و من از فردا سر كار نمي يام تا بيشتر تو خونه استراحت كنم تا تو به سلامتي پا به دنيا بذاري ، حس مي كنم دلم براي دوستام تنگ مي شه ولي سلامتي تو مهمتره ، اميد وارم با اومدنت همه جا رو پر از شادي كني ...
30 بهمن 1389

فال

امروز داشتم مطالبم رو براي يك مسئله هماهنگ مي كردم كه در بين برگه هام برگه اي رو پيدا كردم كه قصد دارم بدم با خط نستعليق برات بنويسن ، و اون برگه عبارت است از يك فال حافظ كه من در تاريخ ۰۱/۱۰/۸۹ براي بدنيا آمدنت در ساعت ۱۷:۱۵ در شركت سايپا ديزل و اداره برنامه ريزي و كنترل توليد گرفتم .فراموش نمي كنم كه تو در اون تاريخ ۲۰ هفته و ۲ روزت بود .   يارب آن آهوي مشكين بختن بازرسان  ***  وان سهي سرو خرامان بچمن بازرسان دل آزرده ما را به نسيمي بنواز   ***    يعني آن جان ز تن رفته بتن بازرسان ماه و خورشيد به منزل چو به امر تو رسند  *** &nb...
27 بهمن 1389

متن كارت دعوت

              به نام خدايي كه هستي از او يافتم سلام مي خوام بگم ، بابا بزرگ و مامان بزرگم يه عالمه وسايل برام خريدن ، مي خوام همشونو نشونتون بدم و جشن   بگيرم ، پس خوشحال خواهم شد كه مهمان من باشيد . تاريخ : 25/12/89               روز : چهارشنبه از ساعت : 16         تا ساعت : هر وقت دوست داشتين پذيرايي : خودمم نمي دونم ، هر چي بابا و مامانم صلاح بدونن ، ولي بايد خوش مزه باشن آدرس : يه خونه كوچيك اما وسيع و با صفا تو فرد...
19 بهمن 1389

سيسموني نما

امروز تصميم گرفتم كه براي جشن سيسمونيت كارت دعوت درست كنم براي همين سريع پشت كامپيوتر نشستم و يه كارت درست كردم ، تصميم گرفتم از تصوير خرس ديزني استفاده كنم تا با نماي داخلي اتاق و وسايلت هماهنگ بشه ، به هر كسي هم يه لقب دادم مثلاً به سمانه گفتم دردانه خانم عمو جلال ، به متين گفتم هنرمند و ....اميدوارم در آينده كه ديدي خوشت بياد ، اضافه مي كنم كه در اين فاصله چندين بار حركت كردي و من خيلي از اين احساس لذت مي برم ، دوست دارم ...
19 بهمن 1389

اضافه مطلب

مهربونم بايد بگم فردا شروع ۲۷ هفتگيت هست و ما كم كم شمارش معكوس را براي ديدن رويت آغاز كرديم و داريم خونه رو براي حضورت آماده مي كنيم، به قول پدرت " تيك تيك ثانيه‌ها براي ديدن روي گل سرخ "  
18 بهمن 1389

سلام

امروز اين وبلاگ رو درست كردم تا تمام خاطرات بودنت را در آن ثبت كنم ، اميدوارم بعدها از خواندن آن لذت ببري ، قبل از همه چيز مي خوام بگم من و بابا بي صبرانه منتظر حضور سبزت هستيم تا بهار رو به ما هديه كني ، اي هديه جاودان خدا دوستت داريم ...
18 بهمن 1389
1