ملورينملورين، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

عشق من و بابا

مادر شدن دختر عمو ريحانه

1392/8/27 8:37
نویسنده : مهر
1,129 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره ساعت 4 بعد از ظهر روز 18 تير بود كه زن عمو مريم تماس گرفت و گفت كه ريحانه ا.مده بيمارستان براي زايمان ، من سريع به بابا خبر دادم و ساعت 5 بود كه بابا رسيد خونه و ما راهي بيمارستان شديم و شما پيش مادرجون موندي ، وقتي رسيديم عمو حسين و زن عمو هما هم آنجا بودند ، كم كم عمو علي و عمو جلال هم با زن عمو ها آمدند ، مهدي و عاطفه و آرين و خانواده اميدي ، همه جمع بوديم اما خبري از مسافر كوچولو نبود تا اينكه ساعت تقريباً 11 شب بود كه ريحانه رفت و آقا ساميار به دنيا اومد و همه از سلامتي ريحانه و بچه خوشحال بودند

بيمارستانساميارساميارساميار

 

پسندها (1)

نظرات (0)