ملورينملورين، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

عشق من و بابا

25 اسفند

كم كم به روز سيسموني نما نزديك مي شديم و من و بابا محمدت داشتيم وسايل مورد نياز رو هماهنگ مي كرديم ، روز ۲۵ام تولد من هم بود براي همين بابايي يه كيك قشنگ هم سفارش داد ، براي من هم كادو خريد ، زن عمو مريم روز ۲۴ام تا شب آمد خونه ما و به من ، مادرجون و آقاجون در تكميل كارها كمك كرد و آخر شب رفت خونه تا فردا نزديكاي ظهر دوباره برگرده ، صبح روز ۲۵ام من و مادر جون رفتيم آرياشهر تا كمي خريد كنيم و زن دايي حسن و هستي و علي آمدن براي كمك به من و فاطمه تا آخر شب به كارها رسيدگي مي كرد ، در راه برگشت مادرجون آمد خونه و من رفتم آرايشگاه ، ساعت ۱۵:۳۰ رسيدم خونه و ساعت ۱۶ اولين مهمون رسيد كه عروس خاله ايران بود و بعد هم ليلا و هليا آمدن و اولين مهمون از ...
17 فروردين 1390
1