تولد 2 سالگي
روز پنج شنبه 19 ارديبهشت با كمك بابا و همه كساني كه برات زحمت كشيدن ( مثل مادر جون ، آقاجون ، عمه هات ) برات تولد گرفتيم ، من تصميم گرفته بودم كه تم تولدت كفش دوزك باشه براي همين تا مي تونستم كفش دوزك برات طراحي كردم و براي پرينتش آقاي سعيد صالحي كه از همكارام بود كلي بهم كمك كرد ؛ براي غذا فسنجون و مرغ گذاشتم با برنج سفيد و باقالي پلو ، ژله و الويه هم درست كردم ، براي نوشيدني همراه با غذا دوغ رو انتخاب كرديم كه دايي حسن زحمت آوردنش رو كسيد چون مي گفت دوغ كاله خوش مزه است ، پفك هم گرفتيم و خودم هم پاپ كرن درست كردم ، براي نوشيدني پذيرايي هم شربت پرتقالي سن ايچ آماده كرديم ، همه كساني كه دعوت بودن آمدن جز دايي حسين چون خودش خرم آباد بود و جمعه مي رسيد تهران و تينا هم فرداي تولدت امتحان تيز هوشان داشت و مريم هاديان و همسرش كه رفته بودن گلاب گيري و عمو علي اينها هم خيلي دير رسيدن ، براي لباست هم من و مادرجون و خودت روز 2 شنبه رفتيم بهار و برات لباس گرفتيم ، همه چيز خوب بود و خوب تمام شد ، كلي زدن و رقصيدن و خوندن و حسابي مجلس گرم بود ، عمو مهدي كلي شيطوني كردو خوند و رقصيد البته عمو جلال هم برات سنگ تموم گذاشته بود و مي گفت عروسي بچه برادرم ، همه زحمت كشيدن و مجلسو گرم كردن ، اميدوارم براي خودت هم خاطره خوبي بجا مونده باشه .